کاش میخواست خدا.
و خودش نیز میان من و تو شاهد بود.
که بگیرم دستت وتو را سخت در اغوش کشم.
وهمان طور که اغوش کشیدم محکم.
در میان تپش قلب و نفس تنگ منِ عاشق دیووانه بگوید.
ببوسش حلال است با من.
و تو را بوسه زنم.
و در گوش تو آهسته بگویم
که دوستت دارم.
تا بفهمی و بدانی که دنیای منی، تو همان نیمه ی گمگشته ی پنهان منی.
امین غلامی
نمیترسی
از هیچ چیز نمیترسی
جای گُلهای دامنت
مین هم بکارند
باز هم بیپروا
میرقصی...
آرمان پرناک
دلم را شکاندی، برفتی، نماندی
چه بد سر زداز من که غم هدیه دادی
در این غمکده، غم شده مونس من
خوش آن غم که جانا تو در دل نهادی
چنان پاس دارم غمت را در این دل
که در دل شود محو، مفهوم شادی
کنم ناله هر صبح و شام و بگویم
الهی مرادم چه نیکو رساندی
چه دانستم آخر نبینم رخت را
شدم خسته از، این همه نامرادی
خداونــدگارا، چه بد کرده بودم
مرا بر غمِ عشقِ جانان نشاندی
به پیش مزارش بگریم من اکنون
که او رفته اما ز او مانده یادی...
مهدی مکاری
ای دلبر آزرده دل، دلدار من دلدار من
آغوش تو دلتنگی هربار من هربار من
خواهم تورا بوسم دمی بوسم شبی
آیا تلافی میکنی اینکار من اینکار من
آهوی ناز خوشخرام آتش تو برپا کرده ای
دردشت گندمزار من در دشت گندمزار من
برخود بناز عیب از تو نیست واز منست
از بخت نکبت بار من از بخت نکبت بار من
با من چرا لج میکنی با حرص و با آز وطمع
ای یار کج رفتار من ای یارکج رفتار من
دوری ز آنچه بوده ای دوری زمن صدها جهان
کمتر بکن آزار من کمتر بکن آزار من
آخر مرا تو میکشی بینی تو آنگه از رخم
تصویر قاب دیوار من تصویر قاب دیوار من
سیروس مظفری