ما همانیم که دست هایمان
پر از خطوط راه های رفته است
ولی هنوز ناگزیر رفتنیم
ما همانیم که قلب هایمان بارها و بارها شکسته است
ولی هنوز می تپد درون سینه هایمان.
ما همانیم که چشمهایمان
را به روی دردهایمان همیشه بسته ایم
نه روی دردهای هم.،
گام هایمان اگرچه خسته است ، می رویم
قلب هایمان اگر شکسته است ، می رویم
دست های تو مرا رها نمی کند
دست های من تو را رها نمی کند
ما هنوز ناگزیر رفتنیم...
سامان حسینی نوید