گفتم دلاورا زچه تنها فتاده ای
ازخانه برون رفته وصدچاک فتاده ای
درسرزمین کفروستم جامانده ای
برزیرسم اسب وحشیان فتاده ای
عالم همه مدیون تو واهل بیت تو
شیعه فدای راه تو وسینه چاک تو
ای ماه منور قمربنی هاشمی
از روی چه تنها میان خون فتاده ای
ازغربتت دل زمین کربلا شکست
این ماتم وغم بر دل همه شیعیان نشست
ای قدرت سپاه شهیدان کربلا
از روی چه از خیمه خود دور مانده ای
ناگه صدا آمدش از قلب کربلا
که ای برادرعزیزم خوش آمدی جلو بیا
من نسل نبی هستم وهم ابن حیدرم
پرچمدارسپاه اسلام پیامبرم
نابودگرظلم وستم بر روی زمین
من امیدطفلان تشنه لبان لشگرم
گویند مرا علمدار سپاه حسینی ام
آری چنین است علمدار برادرم
دشمن چنان نعره کنان میگریزد زمن
زانکه رجزخوانی من مدح حیدراست
دانم که چه میگذرد براین دیارشما
اسلام نمایان و ستیزان وکافران
ای برادری که آمده ای میهمانی ما
همانا که نماندش بر زمین علم ما
خواهد رسیدمهدی موعودمجنی بشر
آنروزجهان دگرگون شود از عالم محشر
معلوم شود خوب وبدظلم وستم زهم
آنروز که ابرقدرتان جهان چون موریانه
برروی زمین له میشوندخواروروانه
آنجاکه ضعیف قوی میشود قوی زمین گیر
فقیر غنی میشود وغنی فقیر وگیر
نه زر به داد خواهد آمدش نه زورو زار
نه قدرت سلاح ونه اتحاد کافران
نه سیاست دروغ و نه ریا ونه انکار
نه دروغ ونه سفارش ونه اجبار
آنجا همه اعمال جهان روز روشن است
یعنی همه اعمال مردمان جهان روز روشن است
بر دست داردشمیر عدالت علی
بر دست دیگرش کتاب همه انبیاء
ای عارف پیاده آمده به بیت ما
ازمنزل خودبرون رفته آمده زپیش ما
ای سفیر سفر کرده آمده به دیارعشق
برگزیده شده آمده با راهیان عشق
امروزکه جهان اسیرکفروظلم وزوراست
بدان که دعای همه ی مابا شیعیان است
امروز که سراسر جهان با شما دشمنیست
رشادت کاروان وعاشوراست که ماندنیست
بدرود ای رسیده زراه کاروان عشق
ای مستجاب دعوت اهل دیار عشق
خوش آمده بر بالین منتظر یار
از خانه برون رفته وبگذشته از دیار
علیرضاخوئینیها