در طلوع شمس فام صبح در میانه های روز
وقت عصر در غروب ارغوان
در زمان خوانشی ز یک خروس وقت صبح در سحر
زیر سایه در هوای گرم ظهر وقت شام سرد
آن زمان ماه در سپهر ماهتاب میشود
شستشوی صورتم به وقت صبح
من ز تو همیشه یاد میکنم
یاد تو روان در میان دست رود
در صدای پای آب که میگذشت سمت باغ
در نسیم صبحگاه آن زمان که میزند به صورتی
آن نسیم صبح هر زمان باد میشود
من ز تو همیشه یاد میکنم
در کنار منقلی بلال را برشته میکنم
زغال را نوشته میکنی
بلال گشته ام برشتهام به یاد تو
من به یاد تو که میرسم بلال لال میشوم
هر نوشته را کلام میکنم
من ز تو همیشه یاد میکنم
در وزیدنی ز باد جابجا کنان برگها
غنچه گل شود اگر ،شب که رنگ گیسوان شب عیان شود
روزها ز نور برق شمس
در زمان درد هر زمان گریه میکنم
در زمان مرگ، من ز تو همیشه یاد میکنم
ابراهیم خلیلیان