سُها

کمی حال خوب

سُها

کمی حال خوب

هر بار مغلوب بوسه‌هایت می‌شوم و باز

هر بار مغلوب بوسه‌هایت می‌شوم و باز
لب‌هایم تو را به مبارزه می‌طلبند

نازنین لقائی

رانده شده،باده خورانم به تماشای تو

رانده شده،باده خورانم به تماشای تو
قبض شده روح و روانم به تماشای تو
من که تو را شاه غزل در همه شب میکشم
مرا ببین،چون دگرانم به تماشای تو؟


زهرااروج زاده

هر که شد عاشق مولا، بدنش می‌سوزد

هر که شد عاشق مولا، بدنش می‌سوزد
نه فقط جان و دلش بلکه تنش می‌سوزد

آه با این جگر سوخته یارب چه کنیم؟
ما که دیدیم که یاری بدنش می‌سوزد

آتش عشق چنان دامن دنیا بگرفت
که سراسر همه دشت و دمنش می‌سوزد

آبی از دیده بریزید بر این بابل دل
بت فرو ریخت ولی بت شکنش می‌سوزد

داغ جانسوز شقایق نه فقط او را سوخت
سوسن و سنبل و حتی چمنش می‌سوزد

سرورا منتَظرا شیعه ی خود را دریاب
که خراسان و عراق و یمنش می‌سوزد

ای خوش آن طائر دلخسته که در جلوه تو
لانه و بال و پر و جان و منش می‌سوزد

عباس طبیبی

مهتابِ دلم در شبِ تاری بانو

مهتابِ دلم در شبِ تاری بانو
بر دردِ دلم صبر و قراری بانو

زیباییِ طغیان تو آرام من است
دریایی و موج عشق داری بانو



مهدی ملکی