چشمانت
رنگ بعد از ظهر شکست
عباسمیرزاست
لبانت
ادامهی نسخ تعلیق میرعماد است
در یک بازار قدیمی
بوی تنت
غرور قدمهای باقرخان است
امیر!
ولی حالا
منی که مصدق آمدهام
ساده
منی که بوسههایم را
از بالای سهند و الوند آوردهام
شیرین
راه به ابروی قاجاریت
ندارم من؟
ترنج!
کیخسرو آریایی
زخم میکشم
لبخند
که به این شهر بگویم
رفتنت شوخی بود
یک بازی
که بازمیگردی
حتی برای دادن
گلایولی سفید.
کیخسرو آریایی
ریشه در خاک تو دارم
بمان
تا بچینم
میوهی ممنوع تو را.
کیخسرو آریایی
رقص
هذیان میکشم روی اندامم
که امشب
کوچه
دست در گردنم بنبست خواهد شد.
کیخسرو آریایی
دور نشو، دور نشو
یک واو میان من و تو فاصله است.
کیخسرو آریایی