سُها

کمی حال خوب

سُها

کمی حال خوب

دیده هایمان صدای باور قلب هایمان

دیده هایمان
صدای باور قلب هایمان
غروبی را نشاید
باورهایمان
در آرزوهایمان
در دوست داشتنی هایمان
در دردهایمان
چگونه تداعی گری است؟
هان ای موضوعات اتفاقی
ای رویدادهای مشاهده ای
ای پذیرش گر فرایندهای درونی و برونی
اگر در لحظه های تاریک زندگی هستیم
ولی مهمان ستاره های آسمان نیز هستیم
که باید باشیم
بدور از فصلهایی که آمدند و رفتند
بدور از آن سالها با باورهای گذشته
که این باورهای تازه
همچون غمزه ای است بر دل
که شاید درک آن کمی دشوار
ولی منتجی است از ذهنیتی آینده نگر
که در ذهن انسان امروزی
باید بسان آموزه هایی باشد
که در خور اندیشه و همتهای والا گردد
حال اگر هنوز دردها و آرزوهایمان باقی است
یادمان باشد هرگز نگوییم بدرود
به انسانیت و امیدهای انسانی
چرا که

بسی زیباست که از ستاره ها بیاموزیم
که حال
که چراغ زندگی مان
چراغ آرزوهایمان
چراغ امیدمان
در این باورهای تازه
پیشتازست بسوی آینده ای درخشان
که شاید اگر اشک چشمهایمان
قابل جمع شدن باشند
ولی آرزو و امید هایمان
همچنان پروازکنان رو به بالا
که در قالب این باورهای تازه
باید باشند فراتر از ساختارها
هم باشند بمانند ستاره ای در آغوش انسانها
حال ستاره های قلب هر کس
چه در زمین و چه در آسمان
چشم نوازی ست رو به جلو
هم معرفی است برجسته
بر سیمای تابناک آینده .

احمد رضا رهنمون

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد