سُها

کمی حال خوب

سُها

کمی حال خوب

روزی که شکستی

روزی که شکستی
آن عهدی که بستیم
در زیر درختی
یک روز بهاری
آنروز که کشیدم قلبی
باعشق تو بر درختی
بستیم میانمان عهدی
با عشقی تا آخر هستی
اما تو آن عهد شکستی
از کنارش آسان گذشتی
رفتی وبستی یادگری عهدی
ازعشقی که روزی عزت آن شکستی
در زیر درختی
یک روز بهاری
هرگز نشناختی
عهدی که باعشق بستی
زین پس تو نگو از عشق
از پیوند، میان دوقلب پرمهر
امثال تو عشق مسموم دارند
در باور عشاق خدشه می‌سازند
عهدی که تو بستی باجوهرعشق نبستی
بر روی درخت عهدخودراباجوهرشهوت نوشتی

مهرداد اقاجری