سُها

کمی حال خوب

سُها

کمی حال خوب

شکفته تو هوای شهر، طنینِ تلخِ فریادی

شکفته تو هوای شهر، طنینِ تلخِ فریادی
به این احساسِ افسرده، چرا حس جنون دادی؟

هنوزم شمعِ دلتنگی، داره میسوزه دیوونه
تا کی چشماتو میبندی، رو قلبی که پریشونه؟

تو تصویر جهانم رو، کشوندی سمت رویاها
مثه موجی که دل داده، به قلبِ آبیِ دریا...

کجا فکر من افتادی، که افتادم به دلتنگی
کجا دستِ دلت لرزید، که بی واهمه دل کندی

ازین دیوار تنهایی، سرم رو بر نمیدارم
دل کوچیکمو دیگه، به دست تو نمیسپارم

چقدر دلگیره دلگیرم، ازین دنیای پر دردم
خدایا کاشکی میشد، به اغوش تو برگردم :)

فرشته امامقلی