سُها

کمی حال خوب

سُها

کمی حال خوب

ابرهای آسمان زاگرس

ابرهای آسمان زاگرس

در عروسی شقایق ها
هلهله می کنند

آویشن ها
به شفای بلوط می روند
دستم به جایی بند نیست
تا دستی از باران
به آبی آسمان بکشم

اندوه
چون پیرهن پاره ی کوه
بر بند استخوانم
پهن شده است در باد

فرانک نظری