سُها

کمی حال خوب

سُها

کمی حال خوب

هر که به قسمی هنرش بشکفد

هر که به قسمی هنرش بشکفد
هر که به سویی هنرش بر دهد

هر که از انجام هنر ،خسته شد
او سر خود را به جفا بشکند

باد هنر در سر او بسته باد
تا ز سرش بشکفد آن با هنر

بی‌هنران خنده چو افشان کنند
با هنر است او که تبسم کند

هر که خودش باهنر است، او نماست
یا که هنر را به نمایش دهد؟

اینکه هنر جلب کند یا که جذب
از اثر صاحبش ان یا خرد؟

وقت هنرمندی عشقت چه وقت
یا که به عشق هنرت کی زمان ؟

روز حساب ار برسد با هنرت چون کنند
از تو جمیل است، جمال آن کند


غلامرضا مشهدی ایوز