سُها

کمی حال خوب

سُها

کمی حال خوب

در هوایت انتظارم می تپد

در هوایت انتظارم می تپد
قلب بی صبر و قرارم می تپد
وقت پروانه شدن، شعله شدن
حجم سینه،  پرشرارم می تپد
عشق یعنی زخم تنهایی، غروب
نبض غربت بی شمارم می تپد
نام تو، جبر تپش های دلم
وقت دیدن اختیارم می تپد.
در خیالات محالم با توأم
در خزان، باغ و بهارم می تپد.

وقت روز و وقت شب با یاد تو
لحظه لحظه روزگارم می تپد
سیل اشک و آه بی حاصل همین
آن چه در لیل و نهارم می تپد
مست سحر چشم تو ای نازنین
بر لب ساغر خمارم می تپد
عشق یعنی قطره و دریاشدن
شوق یک دریا کنارم می تپد
ساقه های بیت هایم سبز شد
شعر باران در غبارم می تپد.
نغمه ی داودی لحن تو است
شور مطرب در سه تارم می تپد
در طواف هفت شوط جنون
پای عقل استوارم می تپد
تیر رستم در کمان آرش است
مرز خونین در چنارم می تپد
این گلایول ها که بر خاک من اند
بوی حسرت در مزارم می تپد

سید قاسم موسوی