سالی برای وصلت از آب و جان گذشتیمهم شرع برهم زدیم ،هم سجده بر رب زدیمدر کوچه های دیدار ، ما جان به دست گرفتیمتا جام بر هم زدیم ،ما جان به لب رسیدیمسعید شفیق
یارب خودت نهادی شیرین بتان به راهمسد کرده راه برما ، تاوان ز ما چه خواهی؟سعید شفیق