سُها

کمی حال خوب

سُها

کمی حال خوب

سالی برای وصلت از آب و جان گذشتیم

سالی برای وصلت از آب و جان گذشتیم
هم شرع برهم زدیم ،هم سجده بر رب زدیم
در کوچه های دیدار ، ما جان به دست گرفتیم
تا جام بر هم زدیم ،ما جان به لب رسیدیم


سعید شفیق

یارب خودت نهادی شیرین بتان به راهم

یارب خودت نهادی شیرین بتان به راهم
سد کرده راه برما ، تاوان ز ما چه خواهی؟

سعید شفیق