فریاد ها را بر سر کوه دلم هی میزندراه برگشت صدا ها را دلم نی میزندآنچه پژواکش تو گویی بر نمیگردد زدلآن تبر را دستکی محکم بر این پی میزندرشته های فهم مردم گیرد دیش و آنتن استحرف ذوب فهم ناقص را شب دی میزند حورالعین اوجاقی