قسم خوردم اگر دریا ولت کرد
به رسم یادگار دریا باشم
اگر رویای من خاکستری است
هنوز تسلیم این رویا باشم
اگر دنیا به خون خواهد کشیدم
به شادی فارغ از دنیا باشم
اگر ما را خبر از یاد هم نیست
هنوزم تکه ای از ما باشم
امیرحسین صالحی
هــمه در آتــش دنـیا بـه تلاطـم راضـی
دل شــیدا نـشود کـم ز تبســّم راضی
دلمن خسته بشد بسکه طلب کرد تو را
همه شب کنـج بنـشینم به تجسم راضی
همه شیدای نگاهت، همه دیوانه ی تو
دلِ آفــت زده بر غـارتِ مـردم راضـی
به بیابان بروم ، یاد تو را دفن کنم
دل بی جان من و خوشه ی گندم راضی
امیرحسین صالحی