گاهی در گذشته ها سیر میکنم
اندیشه های ذهنم را
با تجربیات سیر میکنم
در نگاه حیران دیگران
پیاز در دست را، سیر میکنم
با گذر از واژه ها
بچه گربه ی نحیفی را
در باور ناباوران شیر میکنم
جایی که خطا رفته بودم دیر میکنم
و از این وقفه، اشتباهات را
دست بسته، اسیر میکنم
با گذر از خامی و ناپختگی
احساسات را پیر میکنم
این بار با هوشیاری
با گلچین خوبیها
بدیها را دور زده
شرمگین و دلگیر میکنم
آری
با تٲمل در گذشته های
نزدیک و دور
درس گرفته از زندگی
تمهید و تدبیر میکنم
آرش معتمدی