قلمِ بی قرارِ روزگار
زیر چشم ها،
می نویسد « غم »
چند خطی به روی پیشانی
صاف ،
عمود و
گاهی خم
مُهرِ بی مِهری
بر نگارینه
گاه کبود از سیلی زمانه و گاه
سرخ از بوسه ی بنی آدم
خط لبخندی کناره ی لبها
مینویسد کنار لب،
«شادی»
خط اخم میان ابروها
ردپای خشونتی مبهم
دفتر قطور صورت ها
میشمارد خطوط صورتگر
چشمهای آیینه میپرسد
تو چه دیدی؟
شادمانی، قهر یا غم؟
میترا کریمیان