سُها

کمی حال خوب

سُها

کمی حال خوب

آرزوهایم همه بر باد رفت

آرزوهایم همه بر باد رفت
بخت من بختک زده فریاد رفت
چوب خشکیده شدم شمشاد رفت
برگ سبزم آن بمرد امداد رفت
این نگاهم بر زمین افتاد رفت
عشق و ایمانم بدید ایجاد رفت
من میان مخمثه آزاد رفت
یک ورق از زندگی رخ داد رفت
زندگی را آن کشید بهزاد رفت
مهر آن مانده ز دل صیاد رفت
اشک من را آن بدید ناشاد رفت
از نگاهم شهد چید همزاد رفت
من شدم شیرین و فرهاد رفت
از غزل بهجت و میلاد رفت
مثل زنبوری شدم بی شهد رفت
تلخ و بی روحم بسی استاد رفت
این تخیلم نابود شد نوزاد رفت
شهر خود را او کشید آباد رفت
غرق دریایی شدم پر باد رفت
آسمانم وحشت انگیز بنیاد رفت

داریوش لشگری

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد