سُها

کمی حال خوب

سُها

کمی حال خوب

تو را در صدف امن خویش

تو را در صدف امن خویش
جای دادم تا بمانی بهر خویش
صیادان زیادی چنگ زدند
تا بدزدند تو را از بهر خویش
مروارید دلم بی قیمت است
تاجران قیمت گذارند روی خویش
من خودم را در کف دریا نهان
می کنم تا حفظ باشی بهر خویش
تو خیال کردی که آزارم تو را
می گذشتم ز خود از بهر خویش
عاقبت صیاد طمع خواهد بَرَد
از برای تو مرا از بهر خویش
با هزار زحمت بجنگم بهر تو
آخرش تو را بَرَد از فلب خویش
من را اندازد در اعماق غم
تا چو کشتی من بپوسم بهر خویش


سیده مریم موسوی فر

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد