سُها

کمی حال خوب

سُها

کمی حال خوب

سر فرود آور تورم خونِ رگ پایان رسید

سر فرود آور تورم خونِ رگ پایان رسید
مهربانی کن مَتازان لرزه بر ارکان رسید

همچو طوفان دل مَلرزان قاتل رنگین صفت
وقت درمان است مرنجان تابمان پایان رسید

آن کلیدی که تو دیدی لافِ لاحل بود میان
گرمیِ سرها گذر کرد سردی بوران رسید

بس مکدر کردی دلها را بسوزد خانه ات
کن مدارا جان مسوزان نالهِ افغان رسید

آنکه میگفت میدهم گردن اگر شاهَم کنید
تخت شاهی تکیه آورد گردهِ افشان رسید

سرخی رنگت تورم زردی آورد مردمان
سرخ رویان فصل زردند مانع درمان رسید

کم بِمَک خونِ نداران فربِه ی زالو صفت
بی بقا شد نسل قارون ناگهان طوفان رسید

صبر ایوب هم به پایان می‌رسد وقتِ فراغ
قهقهه پایان تلخی است نعره ی شیران رسید

بر زغال مانَد سیاهی چون دَمد نورِ امید
دلخوشیم فصل‌ بهاران چون خزان پایان رسید

حافظ افکار پریشان گر شود سلطان فناست
مَن نشست تا تخت شاهی نکبتِ دوران رسید

حافظ کریمی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد