سُها

کمی حال خوب

سُها

کمی حال خوب

آخر شکست می‌خورم از دست ِ چشم هات

آخر شکست می‌خورم از دست ِ چشم هات
موهات دست باد و ... تو هم خسته چشم هات

قزاق ها به شهر تو نزدیک می‌شوند
سربازهای شهر تو هم مست چشم هات

ستارخان به عشق تو سردار می شود
دل برده از ستاره ام آهسته چشم هات


مشروطه با نگاه تو تبریز را گرفت
جنگل قیام کرده و پیوسته ، چشم هات :

آشوب کرده است دل و دین شهر را
محراب ، قبله ،مسجد و گلدسته چشم هات

یک اعتراف و از سر خود باز می کنم
آخر شکست می‌خورم از دست چشم هات

امیر نقدی لنگرودی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد