سُها

کمی حال خوب

سُها

کمی حال خوب

ساختیم جانی راکه به معشوقی فنا گشت

ساختیم جانی راکه به معشوقی فنا گشت
اندوه خورد وبه غم های عشق مبتلاگشت

ترسید که مرا هم درکنار خود داشته باشد
آهنگ‌ جدایی نوشت و خود  هم غنا گشت

سودی نکردالتماس های مکرررم به خویش
تنهاگذاشت مرارفت و به جم منحنا گشت


آویخت به آمیزش معشوق هم وصف ذات
روح از بدن جدا شد و به دم منجلا گشت

در ذات عشق بودیم و فرمان  عشق رسید
یک بوسه از کنار ابروی یار هم صفا گشت

موجود بود و موجود گشت از دستان من
ظاهر به قوّت  آمد و باطن  به سنا گشت

ازجعفری گذر کرد و بر جعفری دگر  رسید
معصوم دوعالم شد و او هم در کما گشت

علی جعفری

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد