گفتم: سلام! آمدهام تا دوباره بنویسمت و هیزم کلمه ریختم آنجا
گفتم: میخواهم بدانم نون نامت چگونه بر تنور حس امروزم میچسبد
و امروز نبضم چه انفجاری خواهد داشت وقتی بگویم دوستت دارم...
منوچهرآتشی
تو درختی، من آب
من کنار تو، آواز بهاران را
میخندم و میخوانم
میگریم و میخوانم.
منوچهر_آتشی