سُها

کمی حال خوب

سُها

کمی حال خوب

چون مَشک سپرُد حضرتِ ارباب به عباس(ع)

چون مَشک سپرُد حضرتِ ارباب به عباس(ع)
دل گرم شدند جمله ی اصحاب به عباس (ع)

شب چون شبِ قدر ، موسَم بیداری و اِحیا ست
دور است در این لیلِ خطر ، خواب به عباس(ع)

راهیِ خطر ،جانْ سپر مَشک، دلَشْ قرص
تابلکه شود قافله سیراب به عباس(ع)

در برکه ی طوفان زده ، تصویرِ دو ماه است!
افتاده گمانم گذرِ آب به عباس(ع)

ماه است وُ همین فخر که از دولتِ حق شد
مشهور؛ میان همه  اعراب به عباس(ع)

در عمقِ دلِ آب ، ببین نور شکسته!
تا سجده کند قامتِ مهتاب به عباس(ع)

والله ِ به جز مشک ، کسی آب ننوشید
الحق علی(ع) آموخته  آداب به عباس(ع)

زیر قدمش خیس ِ عرق بود و چنین گفت
افتاد چو چشمانِ ترِ  آب به عباس(ع):

بگذشت و نکرد لب ز منِ غمزده تر ، وای
ای وای قمر ، وای قمر، وای قمر، وای

امین عبدالهی