گاهی آنقدر احساس غربت میکنیکه دلت میخواهد،دیوارهای زمان را ویران کنیوبرگردی به همان، آشنای قدیمی؛به خودتبه کسی که پشت سرت ،جا گذاشتی اشبه تنها کسی که صادقانه دوستت داشت...او را محکم در آغوش بگیری....پناهم می دهی؟ اریکا مهرابیان