دل اگر غمگین است، پنهانش چه سود؟
سرکوبیدنش همیشه نادرست
غم چو دریاست، اگر موج برآرد، چه باک؟
خشمۀ خاموشیِ دریا نادرست
شمع اگر اشک ریزد، روشنتر است باز
خاموش کردنِ اشکِ نگاه نادرست
میِ شبگیرِ غم ار خوش نمیزند جامت
تلخ کردنِ شرابِ صفا نادرست
گر بپوشانی زخمِ کهنه، خون آید باز
پنهان کردنِ رازِ دلِ ما نادرست
«غم» چو نامت زند «پیدا» به آواز بلند
پنهان کردنِ آوازِ خدا نادرست
نیماحاجی