قرار شد این رقبا را جواب کنی
روا نبود منِ دیوانه را خراب کنی
تو هیچ وقت نبودی کنار من ،چه کنم
چه می شود که تو با بوسه ای ثواب کنی
ز روی لطف نگاهی به سوی من تو بکن
به دوریت منِ دیوانه را عذاب کنی
تو شاه کشورِ حسنی و من گدای توام
بدین شعر که مرا همدمت حساب کنی
به جای آن که کنی اختیار تام مرا
به خون من چو می ارغوان گلاب کنی
به روی خوب تو اکنون یکی دو بوسه کنم
مرا میان رقبا گر تو انتخاب کنی
کنون ز خنده ی من لب به خنده وا بکنی
هوای آن گل خندان که در شراب کنی
کجا ز ورطه عشقت توان بری محزون
اگر تو شرح غمِ دل از آن کتاب کنی
امین طیبی