سُها

کمی حال خوب

سُها

کمی حال خوب

خود نماندی که نشانت بدهم قدرت عشق

خود نماندی که نشانت بدهم قدرت عشق
رفتی و با تو نماند آن همه حسرتِ عشق

شعله بودی، به دلم ریختی آتش اما
خاکستر شد همه‌ی خاطره در محنت عشق

چشم در راهت ماندم که بیایی روزی
رفتی و رفت دگر فرصت و نعمت عشق


ماه بودی، به شب خسته‌ی من تابیدی
بعدِ تو تار شد آیینه ز ظلمت عشق

عاقبت بخت مرا باد پریشان کرده‌ست
تو نماندی که ببینی ثمر زحمت عشق

الناز عابدینی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد