در سینۀ شب بی تو که مهتاب ندارم
از فکر و خیال دل خود، خواب ندارم
افتاده به طالع دل تب زده، کابوس
دلخواه دل عاشق خود، باب ندارم
با بودن تو بود که دل خواست غمت را
دگر پی کس، خاطر بی تاب ندارم
عاشق همه ات من ، معشوق همه ام تو
در چشم بدون تو، به جز آب ندارم
نیلوفرم این نیست به جز مرگ به تالاب
جز نیستی و من ، فتنه به تالاب ندارم
سید امیرعباس مهدیان پور