بانو هوای شاعرت ابریست این روزها آغوش می خواهد
مردی که از باغات لاهیجان حسّی شبیه یوش میخواهد
افسانه از چشمان تو جاری ربُّ النوع خاموش من برخیز
دنیاشبیه معبد چشمت آمیزه ای از شوش میخواهد
باید بمانم در نگاه تو باید پرستش کرد آنهارا
این بیستون گوشه گیر اینک شیرین بازیگوش میخواهد
می آیی از آن سوی دریا ها قلبم شبیه بچه ماهی ها
از ابر های تیره می ترسد با تو شبی خاموش میخواهد
باران من آرام می ریزی بر سقف گالی پوش احساسم
این شاعر دلخسته ات امایک آسمان آغوش میخواهد
امیر نقدی لنگرودی