سُها

کمی حال خوب

سُها

کمی حال خوب

شب های اشک بار و پریشان دیگری ست

شب های اشک بار و پریشان دیگری ست‌
حالا که نیستی شب و باران دیگری ست

آب از سرم گذشت و بیابان شده دلم
دنیا بدون عشق بیابان دیگری ست

مجذوب چشم های پر از هیبت توام
چشمان مست تو که رضاخان دیگری ست

آزادی و شلوغی تهران و سردی اش
با هُـرم چشم های تو تهران دیگری ست

آغوش تو خلاصه ای از سرزمین من
این گربه ی قشنگ که ایران دیگری ست

هرگز مباد گفته شود اینکه قلب تو
دیوانه وار عرصه جولان دیگری ست

یک عمر از خیال خیابان تو پرم
آغوش باز تو که خیابان دیگری ست

من زنده مانده ام که بمیرم برای تو
اینگونه مردن است که پایان دیگری ست


امیر نقدی لنگرودی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد