شده ام سخت چو سنگی در رود
به مثال کوهرنگِ غمِ یاقوت کبود
در مسیر جریان طعم شهد لب یار
کی بیارم به تمنای تو من سر به سجود؟
دل ما صید و گرفتار تو شد ای صنما
چو همان سنگِ گرفتار شده در پس رود
دل ما در پس زلف تو شقایق بنشست
تو شدی چون بت و من کافر دوران یهود
حسین زراعت پیشه