با یک نظر در چشم تو ، یک روز افشا میشود
هر صبح بعد از دیدنت ، بد جور غوغا میشود
وقتی که می آیی برون از پشت ابر آرزو
چشمان باران خورده ام ، غرق تماشا میشود
ای آفتاب سادگی ، غرق امیدم کن به مهر
روز تباهم با رُخت ، همواره زیبا میشود
صد ماه را دامن کشان ، دنبال خود کردی روان
دیگر صفات این جهان ، بعد از تو پیدا میشود
صد دانه نم خورده را ، از خود به رقص آورده ای
هر دانه از گرمای تو ، شب بو و مینا میشود
در فجر سرد آمدن ، از شوق بی تابم ، ولی
با رفتنت چشمم چنان ، امواج دریا میشود
وقتی که داری میروی ، با وعدهٔ صبح و طلوع
کابوس تلخ رفتنت ، یکباره رویا میشود
هر حالت و رفتار تو ، هر گفته و کردار تو
در ذهن مانی روز ها ، صد گونه معنا میشود
امیرعباس مومنی