سُها

کمی حال خوب

سُها

کمی حال خوب

از روزنه ی راز،

از روزنه ی راز،
روز، میدرخشد
ازاین دلِ دلباز،
ناز،
به دلِ آس وپاسم ،
جان میبخشد

با خواست توست من خاک نشینم
با خواست توست میروم به عرش ات
با خواست تو پَرمیکشد این عشق
با خواست تو عرش ات ،
حس و حالی میدهد به فرش ات


من سجده ات میکنم ،
هر روز و به هرشب
با خواست توست خواب میرود رؤیام ،
به هرشب

باید که به لطف تقوای پاک ،
آرامش و پاکی ای به جانم افتد چون شط
درآنصورت است که غیرت میخروشد

باید طی شوند ، دمادم ،
این ثانیه های پُر ز تقدیر
بی یاد تو این دل شود مُنشَت

مُنشَت پراکنده و متفرق

بهمن بیدقی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد