مدتیست عطر بهاری نیست دیگر بر مشام
سفره ها خالیُ وعده ها نمیرسد به شام
مدتیست شادیُ پای کوبی برای قصه هاست
جای نو دوستی و مهمان ، غم میان سفره هاست
سفره ها خالی ز هفت سین ، بوی سارِ در فضا
سکه ها شد خرج سبزه تخم مرغ هم بر غذا
شد هجوم فقر در این لحظات واپسین
سوز و سختی هم شدند سینی به جمع هفت سین
رسم ساده زیستی با سفره هایی بی ریا
پدرانی چون عمو نوروز با رویی سیاه
دردو رنجو فقروسختی، این بود سال جدید
هرچند این چند بیت را شاید هر چشمی ندید
مهدی سنایی