گر عشق علی بر دل نشیند، آنرابیدار کند
دل رابحق پیوند دهد، آنرا پُر بار کند
عشق حق در مظهر ،عشق علی است
ورنه کی جوانی؟، جنگ بایَل ِ کُفّار کند
هرکه نداردعشق او،باعدل هم بیگانه هست
عدل اوآهن گُداخته ،بردستِ عقیلِ زار کند
روزهادر باغهاو نخلها، کارسخت فرسا کند
هرچه کاشت وداشت ،آن را فدایِ یار کند
شبها درکوچه ها ،ناشناس دوری زند
گاه وبیگاه برکسی ،وجدان بیدار کند
روز ها دست نوازش ،برسر هر بینوا
هر لحظه ای عشق ،با ربّ و غفار کند
ازدرک شعور ش ،عاجز دشمنانِ جاهلش
راز ونیاز درچاه ،گاه باحق دیدار کند
آنکه درمظهر قضا،با یک فردِ مسیح
فرق نیست پیش او،این آدمی بیدارکند
بخشد مال را ناشناس، برکویِ هر دری
تسبیح ومنزه هم رکوع،بازکات ابرار کند
عشق او آنست، که در نیمه شب
رازونیاز ،باکمیل ومیثمِ تمار کند
مهر ودوستی او،در هرلحظه درهرجا
نوازش بر یتیم وضعف و بیمار کند
عشق علی آنست که درمیدان عمل
بی غلّ وغش ،درجنگ با اشرار کند
عشق او آنست ، که درمیدان جنگ
چشم پوشی بهر دین ،برعَمرو مکار کند
دنیا هرگز نخواهد دید،مثل ومانند علی
آنکه درکعبه تولد،درمسجد ملجمی بیدارکند
هم تولد هم ضربِ شهادت درخوانِ حق
عجب!مهمانی درماه حق، باخدا دیدار کند
عشق اوجلوه کعبه ومسجد وکنیسه است
بر منار هریک ، گویی بادلبری همیار کند
چشم فتنه کورکند ،درجنگ با اهریمنان
با ناکثان درجنگ جمل، عهدرا بازار کند
قرانِ سکوتِ صادق ،کنون در دست ما ست
قرآنِ ناطق هم علی است.که عالمی هوشیار کند
در ماه خدا،باز یتیمان کوفه بیکس شدند
بعد او کی؟ بر این یتیمان جان را نثار کند
ای (ولی) کی تو! توانی بشماری فضل او
گر عالَمی بِشمارد،باز جهان آنرا شِمار کند!!
ولی الله قلی زاده