سُها

کمی حال خوب

سُها

کمی حال خوب

دریا

دریا
خاکستریش را از بغض ابرها به وام گرفته،
و امواجش را از بادها

ای مواجِ سرگشته! هر خروشتان
نوشته‌ی دستانِ باد است بر صفحۀ بیقرارِ دریا...


باد مکار، در پیچ و تاب نیام های خود،
خروشتان را به بازی گرفته؛
همچو عاشقی که بر سینه ی معشوق نقشِ حسرت میکشد.

آسمان ، خاکستری ابریش را با تو قسمت کرد:
خاکستریِ بغض آلود...
و تو در تلاطم با باد،
خروشی بی پاسخ را
بر ساحلِ خاموشِ روزهایت مینویسی.

سینا علیمرادی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد