سُها

کمی حال خوب

سُها

کمی حال خوب

ترسم که توهم ، یارِ وفادار نباشی

ترسم که توهم ، یارِ وفادار نباشی
عاشقُ دیوانه و معشوق ،نگه دار نباشی

من از غم ِ هجرانِ تو صدبار بمیرم
تو از غمِ این دل ، خبردار نباشی

ترسم که تواز فاصله ی دور بشینی
جانم به تهِ خط باشدُ از دور ،ببینی

من از دردِ فراقِ تو ، به یعقوب شبیه ام
تو چون زنِ مصری، به تختی بنشینی

من خسته تر از آنمُ درمان دلم کو ؟
گویند که تو سهم کسِ دیگری،انصاف دلت کو ؟

سپیده امامی پور

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد