سُها

کمی حال خوب

سُها

کمی حال خوب

دست بردم سویِ گُل،خاری زدم چون سوزنی

دست بردم سویِ گُل،خاری زدم چون سوزنی
گفتمش ای گل چه کردم؟ خار بر دستم زنی.

گفت،من خارت زدم فریاد وافغان میکنی...
تو که می خواستی مرا از بیخ واز بُن، بر کَنی.


پرویز مهرابی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد